خاطره ها
یه زمانی همینطوری سلام علیکی بود..
یکم گذشت یه کوچولو بیشتر از سلام احوال پرسی شد
کم کم مهم شد
...
بنا به دلایلی یه مدت هر دوطرف غیب شدن
باز هم بعد از مدتی یهو پیدا شدن
بعد از این وصال٬
بیشترتر صمیمی بودن
هرروز حرف میزدن
یکم بعد هرلحظه ای که میشد حرف میزدن
ولی...
اوضاع که همیشه نمیشه خوب بمونه
دوباره خراب شد :)
یکم کمتر..
یکم کمتر..
یهو یه طرف رابطه٬غیب شد
شاید دلیلش واسه خودش موجّه بود
به طرف دوم حق انتخاب نداد :)
رفت...
چرا؟مجهول
تا کی؟؟مجهول
اصلا وصال دومی هست یا نه؟بازم مجهول
این طرف٬یکی داره بین این همه مجهول و منتظر موندن یا نموندن و کلی ابهام دیگه غرق میشه
اون طرف کجاست؟خب بازم مجهول ...
#شاید_پست_آخر