عکاس عاشق
چه رنجی داشت در دلش؟؟؟
عکاسی که...
عاشقانه ترین عکس های دو نفره را
از عشقش میگرفت
چه رنجی داشت در دلش؟؟؟
عکاسی که...
عاشقانه ترین عکس های دو نفره را
از عشقش میگرفت
اینم شعری زیبا از عاشق و معشوق در دلنوشته های من
من فکر دوتا قافیه و باز ردیفم
باز آی و بزن شانه به موهای لطیفم...
سرخ است لبانت که به تشبیه انار است
ایواای..نزن دست ...ببین روی لطیفم
از بین کدامین غزلم باز شکفتی؟
من دختری از واژه احساس شریفم...
من تا ته این معرکه عشق می آیم
نه در تب احساس و نه در عشق ضعیفم...
بی تاب توام شرم نشسته سر راهم
بگذار و بیا در بغل جسم نحیفم...
ترسم که نگاهت به نگاهم بخورد باز
من بازی چشمان تو را خوب حریفم...
ای کاش من آن پارچه روی سرت وای
باز آی و بزن شانه به موهای لطیفم...
دوستانی که قبلا این شعر رو خوندن میدونن
مصرع اول عاشق ..و مصرع دوم معشوق هستش
حبیب قاسمی
می دونی دل عاشق در مقابل دل معشوق بی دل ، مثل چیه ؟
دل عاشق مثل یه لامپ مهتابی سوخته است .
دلتو می اندازی زمین . جلوی پای دلبرت . می بینتش . سفیدی و پاکیشو . میبینه چقدر ظریفه. می بینه که فقط واسه اونه که می تپه .
فکر میکنین معشوق بی دل چی کار می کنه ؟
میاد جلو . جلو و جلوتر . به دل عاشقش نگاه می کنه . یه قدم جلوتر میذاره .
پاشو میذاره روش . فشارش می ده و با نهایت خونسردی به صدای خرد شدن دل عاشقش گوش می ده .
می دونید فرق دل عاشق با اون لامپ مهتابی چیه ؟
دل عاشق میشکنه ، خرد می شه . نابود میشه . ولی آسیبی به پای معشوق بی دل نمی رسونه . پاشو نمی بره و زخمی نمی کنه . بلکه به کف پاهای قاتلش بوسه می زنه.