عشق نسل قدیم
از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند:
"شما چطور شصت سال باهم زندگی کردید؟؟؟"
گفتند:
"ما متعلق به نسلی هستیم که
وقتی چیزی خراب میشد تعمیرش میکردیم...
نه تعویض"
نظرات شما عزیزان:
وقتی چشمانم به نگاهت گره خورد خوشبختی را درحلقه اشک خویش دیدم برای اولین بار ....
وگذشت تا دیدم دستانت جایی امن بود برای بوسیدن دلتنگی هایی خویش....
وان روز که فهمیدم نگاهت ودستت بامن گره هایش را باز کرده و به جایی وصل و رسیدن به ارامش تارهایی نگاهم را با اشک جدا ساختی
وگذشت تا دیدم دستانت جایی امن بود برای بوسیدن دلتنگی هایی خویش....
وان روز که فهمیدم نگاهت ودستت بامن گره هایش را باز کرده و به جایی وصل و رسیدن به ارامش تارهایی نگاهم را با اشک جدا ساختی